طعم گيلاس 1997
فیلم درباره مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با اتومبیلش دنبال کسی میگردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰ هزار تومان پول انجام دهد...
فیلم درباره مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با اتومبیلش دنبال کسی میگردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰ هزار تومان پول انجام دهد...
«سیمین» (لیلا حاتمی) می خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر (پیمان معادی) نمی خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج می برد تنها رها کند. این اختلافات باعث می شود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد می کند و مجبور می شود که…
وقایع فیلم در دهه 1980 در شهر تهران جریان دارد. فیلم ماجرای مادر جوانی به نام شیده (نرگس رشیدی) و دختر خردسال او درسا (آوین منشادی) میباشد که در غیاب پدر خانواده که پزشک جبهه جنگ است، خانهشان مورد تسخیر یک نیروی شیطانی قرار میگیرد و آنها را وحشت زده میکند...
رعنا و عماد زن و شوهری جوان هستند که در حال اجرای تئاتری بر اساس نمایشنامه مرگ فروشنده نوشته آرتور میلر میباشند. آنها به علت نشست زمین مجبور میشوند به اجبار خانه خود را ترک کنند و به اصرار یکی از دوستانشان بنام بابک به خانهای اسبابکشی میکنند که پیشتر زنی بدنام بنام «آهو» در آن ساکن بوده است. ابتدا همه چیز خوب پیش میرود ولی وقایع بعدی به بحرانی غیرقابل کنترل ختم میشود...
حسین سبزیان، بهدلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانوادهٔ آهنخواه بهعنوان مخملباف معرفی میکند و به بهانهٔ ساختن فیلم به خانهٔ آنها راه مییابد. آنها گاهی صحنههای فیلم را، که باید ساخته شود، تمرین هم میکنند...
یک روز زندگی همراه با يک رانندگی تاکسی در تهران.
محمد دانش آموز هشت سالهای که در مدرسه نابینایان تهران درس میخواند پس از یک سال همراه پدر به زادگاهش، روستایی در ارتفاعات شمال و نزد مادربزرگ و دو خواهر خردسالش باز میگردد. این بازگشت، مکاشفه او در طبیعت و هستی است. مکاشفهای که پدر از آن غافل است. پدر در آستانه ازدواج است و نمیداند با محمد چه کند...
داستان روایتگر شرح حال دخترانی است که حاضرند هر کاری انجام دهند تا بازی ایران-بحرین را برای ورود ایران به جام جهانی ببینند تا جای کسانی را که در بازی ایران-ژاپن جان خود را از دست دادهاند خالی نباشد آنها هرکدام با لباسی مبدل سعی میکنند وارد ورزشگاه بشوند اما تعدادی از آنها به دلیل ممنوعیت ورود زنها به استادیوم دستگیر میشوند...
در یک برج در حال احداث در تهران، عدهای کارگر ایرانی و افغانی مشغول به کار هستند. لطیف کارگر و مسئول خدمات و تغذیهی کارگران، باخبر میشود که بعد از مجروح شدن یک کارگر افغانی، اینک پسر او رحمت، جایش مشغول کار است. به دلیل جثه ضعیف رحمت، معمار وظیفهی لطیف را به وی میسپارد و لطیف کار راحت خود را از دست میدهد. این کار وی را عصبانی میکند و در پی آزار رحمت برمی آید. یک روز متوجه میشود که رحمت در واقع دختری است به نام باران که از سر ناچاری به جای پدر کار میکند...
یک پیک موتوری ایرانی که شغلش تحویل غذاست، همه روزه شاهد بیشترین فساد و فاصله طبقاتی در شهر خود بوده و تصمیم میگیرد دست به جنایتی بزرگ بزند...
در فیلم "ده"، یک زن درون خودرویی نشستهاست و در ده سکانس با ده شخص گفتگوهایی انجام میدهد و نمایی از زندگی زن امروزی در ایران را نشان میدهد...
کریم کارگر یک مرکز پرورش شتر مرغ است که در اطراف تهران زندگی میکند. به دلیل گم شدن یک شتر مرغ، کریم اخراج میشود و به خاطر تأمین هزینه تحصیل بچهها و سمعک دخترش که گم شده مجبور میشود برای پیدا کردن کار به تهران برود و با موتور خود در تهران مسافر کشی کند. کریم که مردی خوش قلب و مهربان است با وارد شدن به محیط شهری در معرض تهدیدهایی قرار میگیرد و با جریانات عجیبی روبه رو میشود ...