این انیمیشن درباره‌ی یک شاهزاده خانم به نام «مریدا» که مهارت‌های بالایی در تیراندازی با کمان دارد. روزی او از خانه فرار می‌کند و به دنبال سرنوشت زندگی‌اش می‌رود و در این راه به طور کاملاً اتفاقی باعث ایجاد هرج و مرج در قلمرو پدرش میشود. او تصمیم میگیرد با تکیه بر مهارت‌های خودش این مشکل را حل کند...
هنگامی که رابین با همراه آفریقاییش به انگلستان می آید و شاهد ستمگری و حکومت ظالمانه کلانتر ناتیگهام میشود ، تصمیم میگیرد که به عنوان یک یاغی با کلانتر مبارزه کند ...
ارک هیه – بونگ (هیه – بونگ) در کناره ی رودخانه ی هان درسئول اغذیه فروشی کوچکی را اداره می کند و با دو پسر، یک دختر و نوه اش زندگی می کند. یک روز هیولایی از اعماق رودخانه بیرون می آید و نوه ی خانواده را می رباید. همه ی اعضای خانواده بر آشفته و درمانده هستند ولی هنگامی که می فهمند نوه زنده است در پی نجات او بر می آیند…
در آینده پسا آخرالزمانی، بشر کور رنگ است. یک دانشمند باهوش به‌طور ناگهانی فوت می‌کند و کیف با ارزش پر شده از یک داروی مصنوعی بسیار اعتیادآور خود را که به مردم اجازه می‌دهد دوباره رنگ‌ها را ببینند - برای آنا، یک دختر ۱۲ ساله تنها به جا می‌گذارد. در اختیار داشتن کیف او را هدف دکتری با نقشه‌های شیطانی برای دارو قرار می‌دهد و تنها امید آنا برای فرار از تعقیب او تکیه بر کمک دو محافظ فداکار دانشمند مرده است. سفر حماسی و پر مخاطره آنها با هم به یک راز وحشتناک متمرکز میشود: آنا خود می‌توانست کلید نجات دنیایی ویران شده باشد.
طی دومین هجوم مانچو به کره، «نام یی» بهترین کمان دار در کره است که برای نجات جان خواهرش با مهاجمان مانچوری درگیر می شود…
هنگام اسارت « ریچارد شیردل » ( هانتر ) به دست اتریشى ها ، شاهزاده ى خبیث ، « جان » ( رینز ) خود را فرمانرواى انگلستان اعلام مى كند. شوالیه اى به نام « رابین هود » ( فلین ) حاضر نمى شود تن به حكومت او بدهد و با یارانش در جنگل شروود علیه شاه غاصب و عمالش شورش مى كند...
یک کماندار با استعداد باید شوهر و دخترش را پس از ربوده شدن آنها در جریان تهاجم وحشیانه به خانه نجات دهد.
It tells the story of Han Ruofei, a former star, who joined the archery team as an auditor in order to reshape the sports man under the arrangement of the company and became an apprentice of Cai Jinye. The two, who don't like each other at first, have to saw off any little thing and work on causing trouble for each other. In getting along with each other, Han Ruofei's companionship has become a powerful driving force to support Cai Jinye's pursuit of dreams. The two hearts are constantly approaching, and two unrelated arrows are trying to fly to their own bullseye.
