داستان این فیلم براساس رمانی به همین نام و با الهام از داستان فرانکنشتاین نوشته شده است و روایت‌گر زنی جوان به نام بلا بکستر است که توسط دانشمندی مستعد و به نوعی عجیب و غیر معمول از مرگ به زندگی بازمی‌گردد. بلا بکستر تحت محافظت این دانشمند، مشتاق يادگيری و تشنه دنیادیدگی است و کمبود آن‌را درون خود احساس می‌کند. به دنبال همین حس، روزی او به همراه وکیلی فاسد و جذاب فرار و ماجراجویی‌ای را آغاز می‌کند.
یک مرد بسیار خوش‌تیپ عشق زندگی خود را پیدا می‌کند، اما دچار حادثه می‌شود و صورتش بعد آنکه شدیدا از ریخت افتاد باید با عمل جراحی بازسازی شود.
Vera Semenova is very beautiful. No man can pass by indifferently. Vera knows how to effectively present herself, highlighting her best. She wants to find the one who will provide her with a beautiful life and protection. And she found the one she was looking for. It all ends in a second with someone splashing acid in her face. Vera woke up in a hospital bed. Her face was disfigured. Vera thinks about suicide, starts talking to a therapist. Vera lives through all the stages of accepting the inevitable: denial, anger, bargaining, depression. Now she has two goals - to achieve everything in life herself and to find the one who splashed acid in her face. Unexpectedly, she meets Nikita, whose fate is somewhat similar to hers.
